انتظار بی فایده
حتما از خودتون میپرسید چرا عکس غمگین گذاشته!🤔
عارضم خدمتتون حالا این تصویر خوبشه که گذاشتم. اوضام خیلی خرابتر از این حرفاس😣 .عکسی شدیدتر از این پیدا نکردم. باقیش زده بودن زیر گریه که من اصلا ازوناش نیستم.
حالا چرا انقده ناراحتم؟! (خب سوال بجایی پرسیدین،احسنت خوشم اومد👌).
جونم براتون بگه: در مطلب قبل به این موضوع اشاره کرده بودم؛چقدم پر هیجان و خوشحال تعریف کردم. بله بالاخره روز موعود فرا رسید و من بعد چهار ماه دیروز بعدازظهر میخواستم برم جلسه دوستانه.(البته فقط دوستانه نیست،جلسه رسمی برگزار میشه).
ساعت ۴ زمان شروع جلسه بود.ما مثل همیشه تا حاضر شیم و حرکت کنیم ساعت از ۴ و نیم گذشته بود. وقتی که رسیدیم مددکارها اومدن دم در برای خوشامدگویی،و گفتن بچهها همه رفتن شما دیر رسیدین!.😐
از قرار معلوم مثل اینکه بچهها زودتر از زمان اعلام شده به مکان تشکیل جلسه رفته بودن،و اصرار داشتن که جلسه زودتر برگزار شه.😒 به این ترتیب دیرتر حرکت کردن ما و زدتر از شروع کردن جلسه باعث شد من کلا از جلسه جا بمونم.☹️
این همه انتظارم بی فایده بود.باید یه ماه دیگه صبر کنم تا ببینم چی میشه!.🙄
ان شاءالله همه چی خوب پیش بره
دفعه بعد زود تر راه بیفتید:)