کار جدید = دردسرهای جدید
سلام صبح پاییز زمستونیتون بخیر
هوا چقد سرد شده!من چند روزه یه پتو دور خودم پیچیدم و چسبیدم به بخاری!.امسال زمستون عجله داره،میخواد زودتر بیاد.
جالب اینجاست همجا برف باریده به جز دور اطراف ما!فقط سرمای برف رو داریم لمس میکنیم.
برسیم به ماجرای کار...
حدودا ۱٠ روز پیش بود یکی از دوستام منو به مدیر یه سایت معرفی کرد.
منو مدیر سایت در مورد کار و طریقه پست زنی باهم صحبت کردیم تا من کارش آشنا بشم.موضوع سایتش بازی و برنامههای اندروید.کمی که باهم صحبت کردیم گفت تو کار خاصی نمیخواد انجام بدی،فقط مطلب و عکس و لینک بزار؛باقی کارا با من.
قرار شد صبح فرداش برای نمونه یه پست براش بزنم.
پست اول رو خیلی راحت گذاشتم با اعتماد به نفس بالا گفتم ببین چطوره؟
وقتی دید شروع کرد به گرفتن ایرادات و یکی یکی داشت کاراش واسه هر پستی اضافه تر میشد.خودشم فهمید داره زیاد ایراد میگیره؛گفت یوقت فکرنکنی الکی دارم ایراد میگیرم،سایت یه قوانینی داره که باید اجرا بشه.
تا دو سه روز فقط من پست میزدم و اون اشکالاتمو میگفت و من تصحیح میکردم.البته خیلی مدیر خوش اخلاقی بود و همهرو با آرامش برام توضیح میداد.
بالأخره کم کم شیوه صحیح کار دستم اومد و بدون ایراد مطلب میذاشتم.از مدیر هم خبری نبود،منم خیالم راحت بود حتما دارم درست مطلب میذارم که پیامی به من نمیده.
پریشب بهش پیام دادم تا هم از درست بودن مطالبم خیالم راحت شه و هم حق زحمت این یه هفته کارمو بگیرم.
معمولا زود جواب پیامم رو میداد اما اینبار جواب نداد!.
داشتم کم کم نگران میشدم،باخودم گفتم حتما فردا جواب میده. فرداش که دیروز باشه،اول پنج تا پستی که هرروز براش میزدم و زدم بعد گوشیمو نگاه کردم ببینم پیام داده.مطمئن بودم جواب داده حتما.اما باز جوابمو نداده بود!خیلی نگران شده بودم گفتم حتما منو پیچونده.
به دوستم پیام دادم: احساس میکنم بدبخت شدم.
گفت چرا؟...جریانو بهش گفتم،گفت نگران نباش جواب میده.
خلاصه دیشب جواب داد،گفت فردا بررسی میکنم بهت میگم.بعد یه سوال ازش پرسیدم بازم جواب نداد!نمیدونم چرا اینجوری میکنه،خیلی مشکوک شده،خدا بخیر بگذرونه :|
بدرود.