زندگی

خاطره‌ی دوازدهمین روز فروردین

دوشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۱:۰۰ ق.ظ
عکس


📝 با سه روز فاصله میخوام ادامه خاطرات عیدم رو بنویسم.
همونطور که در خاطره‌های قبلیم گفتم از مهمونای عیدمون فقط خانواده خواهر وسطیم(بجز پسرش) مونده بودن تا حس عید بودن رو داشته باشیم؛عیدی که مهمون نباشه عید نیست.

تو اون روز خواهرم اینا برای نهار خونه‌ی برادرشوهر دعوت بودن؛حدود ساعت ۱۱ آماده شدن و رفتن.تو اون روزا هوا کم کم داشت به سردی میزد،و ابرهای سیاه آسمون رو پر کرده بود
☁️☁️ .هرچه به سیزده بدر نزدیک میشدیم وضعیت جوی هوا هم سنگینتر میشد،معلوم بود برنامه‌ی ویژه‌ای برای سیزده داره.

بعدازظهرش پرسپولیس در آبادان با صنعت بازی داشت.من امیدوار بودم پرسپولیس در این بازی برنده بشه،حتی در اپلیکیشن نود نتیجه‌رو ۱ بر ٠ با برد پرسپولیس زدم.اما نتیجه دقیقا عکسش در اومد.😒

دقایق پایانی بازی بود که خواهرم اینا هم از مهمونی برگشتن. حالا من دارم با هیجان فوتبال می‌بینم و حرص میخورم،خواهرم میگه نگاه نکن حوصله داری،به تو چی میرسه آخه...با این حرفاش بیشتر اعصابم خورد میشد.😤

در ادامه استقلال و فولاد خوزستان در ورزشگاه آزادی مسابقه داشتن.که در پایان استقلال برنده‌ی این بازی شد.احتمالا وقتی این نتایج رغم خورد استقلالی ها خیلی امیدوار شدن برای رسیدن به پرسپولیس
😏اما...
اما نشد دیگه،حرفی نیست.چرا الکی جمله نیمه کاره بمونه.

این خاطرات ادامه دارد . . .

نظرات  (۴)

۲۸ فروردين ۹۶ ، ۱۸:۰۶ محمد جواد خسروی

عالی

پاسخ:
سپاس
برد پرسپولیس مباااارک 
ماهم امسال بازار مهمون داریمون خیلی کسادب بود :(
پاسخ:
ممنووووون
خوشحالم از حضورتون بعد مدتها
۲۹ فروردين ۹۶ ، ۰۸:۵۸ ....جلیس العقل ....
متشکرم
پاسخ:
ممنون از حضورتون
۰۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۳:۴۲ پایگاه سایبری اسلام دین جاودان
سلام علیکم
وب قشنگی دارید
احسنت
به وب بنده هم سربزنید
یاعلی
پاسخ:
سلام
تشکر.چشم حتما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی