زندگی

دلنوشته‌های ناخوانده(شماره ۱۲)

شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۶، ۱۰:۴۲ ق.ظ

سلام ....نمیدونم برداشتم از اینکه میخوایین مشکلات بچه ها رو به مسولین برسونین درسته یا نه ....ولی قصه ی غصه های ناگفتمو تو همه تنهایی مینویسم.

 

هفده سالم که بود فقط خانوادم بیان کردن که من دچار یک بیماری ژنتیکی پیشرونده هستم از اون روز به دلیل فقر خانوادم فقط رشد بیماریمو میدیدم بدون هیچ حمایتی که از خانواده فقیر و پر جمعیت من بشه ...

 

داشتم روز به روز ضعف های جسمیمو می دیدم تا اینکه یک سال بعدش یه ازدواج ناموفق داشتم تو نوزده سالگی به بهزیستی مراجعه کردم تا حمایتم کنن ...دوباره ازدواج کردم اولین بچم یک ساله شد شوهرم بهم خیانت کرد و ترکم کرد. تو یه خونه اجاره ای یه زن معلول با یه بچه ی شیر خواره تنها بی کس موندم. به بهزیستی مراجعه کردم گفتن ما نمیتونیم برات کاری بکنیم حتی شیر خشک بچمو قبول دار نشدن. گذشت همه سختی های اون زمان باعث شد دوباره با شوهرم ادامه بدم. دخترم و بار دار بودم که تو بیمارستان دوباره شوهرم ترکم کرد! من تو بیمارستان موندم حتی پول بیمارستان رو نداشتم که بچمو تو بیمارستان گذاشتم اومدم که بهزیستی حمایتم کنه اولین حرفی که از مددکارم شنیدم این بود که چرا دوباره بار دار شدم و دیگه اینکه بهزستی بودجه نداره کمک کنه ...من برگشتم و یواشکی از بیمارستان فرار کردم ....

 

تا این زمان سخت کار کردم ...تسبیح نخ کردم ...تو خونه ها کار کردم ....وعده های غذا رو کمتر کردم ...سخت زندگی کردم. پسرم ده سالشه، دخترم چهار سالشه. برگشتم خونه پدرم. یه خونه پر جمعیت که منت همه رو سره من و بچه هام هست. با سختی زندگی میکنم بیماریم باعث شده مچ پاهام نیمه فلج شه ...کار کردن برام سخت شده ولی بازم مددکارم که بارها عوض شدن گفتن که فعلا بودجه نداریم. آخرین بارم چند روز پیش بود رفتم گفتم اقلا بهم کار بدین. ....(من دیپلم ادبیاتم)تا بتونم زندگی مو بگذرونم گفتن کار نیست و هیچ حمایتی هم از بهزستی تا اکنون نشدم.

من موندم پس بهزستی وظیفش چیه؟؟
معذرت نمیدونم بی ربط حرف زدم یا نه ...ولی الان شرایطم از تمام روزای گذشته سخت تر شده ....دلم گرفته  ....نوشتم تا آروم شم.

 

برای حمایت از توان یابان عزیز...

به کمپین "سراسری پیگیری تصویب لایحه حمایت از حقوق معلولان" بپیوندید

نظرات  (۳)

۲۶ آذر ۹۶ ، ۱۰:۲۰ علی رحمانی پور
وای چقدر تلخ
پاسخ:
بله زندگی خیلی ها ازین تلختر هم هست.
کاش مسئولین بیشتر توجه میکردن.

ممنون از حضورتون.
۲۷ آذر ۹۶ ، ۱۳:۱۴ علیـ ــر ضــا
چقدر سخت میثم جان 
خیلی خععععیلی سخت 
پاسخ:
سختیش وقتی بیشتر میشه که هیچ حامی نداشته باشی...
متاسفانه در کشور ما هیچ حامی نیست :(
۲۹ آذر ۹۶ ، ۱۱:۵۳ علیـ ــر ضــا
حامی هست منتها واسه ما نیست :(
پاسخ:
هعییی علیرضا جان
حامی ما فقط خداست

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی