دلنوشتههای ناخوانده(شماره ۸)
سلام وقتتون بخیر
من 27سالمه و بخاطر یه بیماری عصبی 13 ساله ویلچری شدم. و معلول جسمی حرکتی شدید هستم. پدرم بازنشسته بانک هستند. سال اولی که ویلچری شدم یه قسمت از هزینه ویلچرا بهزیستی بهم پرداخت کرد که البته ویلچر استاندارد نبود. چند سال بعد که ویلچر اولم مشکل پیدا کرد باز یه قسمت از هزینه ویلچرا دادند و البته با اون هزینه ای که براش کردم یه ویلچر بدتر از ویلچر دومی گرفتم که شاید 6ماه هم نشد ازش استفاده کنم و مجبور شدم همون ویلچر قبلی را تعمیر کنم و هنوزم که هنوزه دارم از اون استفاده میکنم!.
خانوادم غیر از من 3 فرزند دیگه دارن و هزینه ازدواج و مسائل دیگشون پدرم رو از لحاظ مالی ضعیف تر از قبل کرده و نشده که من یه ویلچر مناسب بگیرم و پارسال گفتند که بانک هزینه میده واسه ویلچر ولی بانکم نامه زد که ما هزینه پرداخت نمیکنیم مستمری بهزیستی را هم به خاطر بانک پدرم که میگفتند بهم ماهیانه میده قطع کردن! هزینه دانشگاه را هم حدود نصفشو بهم دادند و مقطع ارشد ترم پنجم هیچ کمکی بهم نشده.شرایط خیلی سخته!.
هزینه رفت و آمد با تاکسی هم که غوغا می کنه تازه هزینه تاکسی به یه طرف و این که تاکسی محله ما میگه برای ویلچری نمیاد یه طرف دیگه! وقتی هم که تصمیم میگیری که شاغل بشی و خودت هزینه خودتو تامین کنی هزارتا سنگ دیگه جلوی پات میندازن. کلی از پیشرفتایی که میتونستم و نداشتم یا بخاطر محدودیت جسمی بوده که جامعه برام ایجاد کرده یا بخاطر هزینه هاییه که بهم متحمل شده و اینجاست که آدم فکر می کنه با این وضعیت فقط توی خونه بمونه و منتظر تموم شدن سالهای زندگی باشه. واقعا انگیزه ای میمونه واسه زندگیم؟؟😔
و من کسی هستم که با شرایطم تا الان وقفه چندان خاصی بین مقاطع تحصیلیم نیفتاده و من یکساله مقطع ارشدم تموم شده و همین تابستان برای مقطع دکترا هم مصاحبه رفتم گرچه نتیجه خوب نشد ولی تلاشم رو متوقف نکردم با انبوه مشکلات. و نمیدونم این همه دردی که جسم و روحمون متحمل میشه تقصیر کی میتونه باشه؟! فکر می کنم بزرگترین خواستمون پذیرفته شدنه.
ازتون بابت تمام تلاشهاتون متشکرم. پاینده باشید.
برای حمایت از توان یابان عزیز...
به کمپین "سراسری پیگیری تصویب لایحه حمایت از معلولین" بپیوندید.