دو سال از ساخت وبلاگ زندگی گذشت! و دو سال زندگی من در این وب تعریف شد. همیشه سعی کردم ریز اتفاقهای زندگیمرو اینجا بنویسم تا وقتی در چندسال آینده سری به خاطرههام زدم جزء به جزء اون لحظهها بیاد توو ذهنم. امسال هم مثل سال گذشته »زندگی! تولدت مبارک« خاطراتی که در سال اول وب زندگی نوشته بودم،تعدادی از اونها رو به عنوان خواطرات برگزیده انتخاب کردم. با اینکه تمامیِ خاطرههام مثل بچههام هستن اما بعضیاش دردانهترن :))
لیست خاطرات برگزیده - از اسفند ۹۵ تا بهمن ۹۶
برای استقبال از سال نو، بهترین کاری که بنظرم رسید یه تعریف متفاوت از نمادهای سفره هفت سین بود تا بیشتر از خواص و مفاهیم این نمادها آشنا بشیم. »نمادهای 7سین: سماق«
معمولا در ایام نوروز خونهمون مهمون داریم و رفت و آمد زیاده؛ به همین دلیل فرصت نشد خاطرهی عیدو بروز بنویسم. منم گذاشتم بعد عید با فرصت نوشتم که »خاطره هشتمین روز فروردین« یکی از بهترین خاطرهی عیدم بود.
میتونم بگم »یک روز با فراز و نشیب زیاد« جزء خاصترین و شیرینترین، و همچین با هیجان و پر استرسترین خاطرهی این یک سال بود. با اینکه دوبار دیگه ازم مصاحبه شده بود، باز اینبارم استرس داشتم!.
»رکورد جدید پرسپولیس« و اینهم خاطرهی کسب دهمین قهرمانی پرسپولیس در لیگ و ثبت یک ستارهی طلایی، با رکورد شکنیهای متوالی و بی نظیر!.
»قدم به قدم در طبیعت« اینم جزء خاطرهی خوب و شاخص این سال بود. قدم زدن با برادرزاده که مثل یه دوستیم باهم.
جذابترین و شادترین خاطرهی سال رو میزنیم به نام »سلام روسیه« که مطمئناً دل یه ملت شاد شد. ایران با یه رکورد عجیب به عنوان دومین تیم ملی به جام جهانی صعود کرد!.
چقد سریع ۲۸ سال از عمرم گذشت و دارم میرسم به مرز ۳۰ سالگی »روز تولد شما چجوریه؟«
یه پیادهروی خوب و به یاد موندنی با خواهر بزرگه داشتم که حیفم اومد در جمع برگزیدهها نزارمش »پیاده روی در عصر تابستان«
چقد خوشحال شدم وقتی یکی از دوستان بیانی خبر انتخاب وبلاگ زندگی به عنوان وبلاگ برتر سال رو به من داد. »وبلاگ زندگی در مسیر پیشرفت«با هیجان زیاد رفتم صفحههات آمار بیان رو یکی یکی ورق زدم، صفحهی یک دو سه... تا به صفحهی پنج رسیدم و وب خودمو پیدا کردم!. باز راضی کننده بود.
یک بازی بی نقص و تماشایی؛ سرتاسر هیجان. و در نهایت برد مقابل نماینده عربستان و حضور پرسپولیس در جمع چهار تیم قهرمانی آسیا! »حضور پرسپولیس در جمع چهار تیم برتر آسیا«
پس از سالها موفق شدم برم تعزیه »رفتیم تعزیه« روز خوبی بود.
و اینهم چند مورد خاطرات شاخص دیگر که در دومین سال ایجاد وب زندگی به ثبت رسیدند:
خیلی خوشحالم که همچین وبلاگی با موضوع خاطره نویسی ایجاد کردم. البته با پیشنهاد و کمک یکی از دوستان مجازی بود. کی گفته دوست مجازی نمیتونه حقیقی باشه! بنظر من خیلی از دوستان مجازی حقیقیتر از دوستان واقعیاند!.