زندگی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ساختمون پلاسکو» ثبت شده است

سلام دوستان



 
بالأخره روزها گذشت و گذشت تا به روز دورهمی دوستانه‌مون رسید.البته چند وقتیه دورهمی مون شبیه یه جلسه رسمی شده.فقط میریم و امضا میکنیم بخاطره گروه وامی که تشکیل دادیم؛بعدش یه صحبت و توضیحاتی میشه و برمیگردیم.
 

دیروز پنجشنبه،روزی بود که من باید میرفتم.شب قبلش یهو یادم اومد نکنه مثل جلسه قبل،این ماه هم جلسه طبقه دوم برگزار کنن!سریع پیام دادم به مددکارم و ازش پرسیدم اما متاسفانه پیامم رو ندید.یه لحظه نگران شدم آخه جلسه قبل نرفته بودم،خیلی دوست داشتم این بار برم.

حدود ساعت ۱ بود که خوابیدم؛صبح قبل ساعت ۹ با صدای مامانم بیدار شدم.سریع گوشیو برداشتم تا ببینم از طرف مددکارم پیامی اومده یا نه.که دیدم پیام داده "بله متاسفانه طبقه دومه".وقتی این پیامو دیدم خیلی ناراحت و عصبانی شدم.گفتم پس منم نمیتونم بیام.

گیج شده بودم،نمیدونستم چی بگم.یخورده اعتراض کردم اما اعتراضم چیزیو عوض نمیکرد؛جلسه طبقه بالا بود و من نمیتونستم برم :(
مامانم رو در جریان گذاشتم و گفتم من نمیام،خودت برو قسطو پرداخت کن.مامانم هم خیلی اعصابش خورد شد،بعدش گفت تو هم بیا اگه نخواستی بری بالا فقط تو ماشین بشین.چون میدونست منم خیلی دوست دارم برم.

خلاصه خواهرم کوچیکمم که قرار بود برای کمک بیاد با اون بریم،حدود ساعت ۱٠ رسید و راه افتادیم.
وسط راه هم یه جعبه شیرینی برای تشکر از اعضاء مجتمع که زحمت زیادی برای گرفتن ویلچرم کشیدن گرفتیم و رفتیم.
وقتی رسیدیم مجتمع من خیلی بی حوصله تو ماشین نشسته بودم و هیچ حرفی نمیزدم :\ (راستی هوا خیلی سرد بود و نم نم بارون هم میبارید)

مامانم رفت ببینه چه خبره.کمی بعد اومد گفت بیاین بریم تو،همه اومدن پایین!وقتی اینو گفت من یه ذوق کوچیکی کردم و به کمک مامان و خواهرم رفیتم تو مجتمع.
رفتم سر جای همیشگیم نشستم.مثل همیشه عکس گرفتنا شروع شد،چندتا عکس برای به ثبت رسوندن این جلسه گرفتن و صحبت‌ها شروع شد.

چندتا موضوع بود درموردشون توضیح دادن که چیز خاصی نیست بخوام اینجا بنویسم.مهمترین مساله فقط این بود که گفتن امتحانام حداکثر تا قبل عید شروع میشه!.اما من هنوز چیزی نخوندم،اصلا آماده نیستم،چقدر یهویی :|

ساعت حدود ۱۱و نیم بود از مجتمع برگشتیم.
روز خوب و سردی بود.هم هوا سرد بود و هم جلسه‌ی سردی بود مثل همیشه.اما نمیدونم من هرموقع میرم مجتمع احساس خوبی دارم!خیلی عجیبه!
شب بود،بابا گفت ساختمون پلاسکو تهران آتیش گرفته.زدیم خبر ساعت۲٠،چه صحنه‌هایی رو دیدیم.خیلی وحشتاک بود،بخصوص لحظه‌ای که ساختمون ریزش کرد و با خاک یکسان :|

من نمیدونم چطور باید به این مسئولین فهموند یکم به فکر جان این ملت باشن!چرا باید ساختمونی که بیش از ۵٠سال قدمت داره و حتی چندین بار نا امن بود ساختمون به مسئولانش اخطار داده شده،بازهم باید به فعالیتش ادامه بده؟؟؟ :(
:( :(

بدرود.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۳۰
میثم ر...ی