زندگی

آمدن ناگهانی خواهرم

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۸ ب.ظ
سلام،اول هفته‌تون پر نشات


دیروز یه روز پر ماجرایی بود.از مهمونی که یهو اومد و همه‌رو شوکه کرد تا ورزشکارای المپیکی مون که خیلی زیبا و چشم نواز ظاهر شدن.
من سعی میکنم خلاصه شده بنویسم تا وقت گرانبهاتون گرفته نشه و حوصله‌ی خوندنشو داشته باشین.


دیروز صبح باصدای زنگ گوشی خواهرم بیدار شدم.البته فقط من بیدار نشدم،خواهرم و شوهرخواهرم هم بیدار شدن.خواهرم سریع گوشیو جواب داد،از صحبت کردنش متوجه شدم که داره باخواهر وسطیم صحبت میکنه،و اینطور متوجه شدم که تازه راه افتاده داره میاد قزوین خونه‌ی خواهرم اینا بعد چند روز بره شمال خونه‌ی خودمون(من الآن مهمون خواهرم اینام).
خیلی تعجب کردم!روز قبلش داشتم باهاش صحبت میکردم گفت اصلا مشخص نیست کی برم شمال.

بعد زنگ زدن خواهرم خیلی سعی کردم بخوابم اما نشد.یه نگاه به ساعت گوشیم انداختم دیدم از ۹و نیم گذشته.دیگه بهتر بود نخوابم،چون اگه میخوابیدن با خدا بود کی بیدار شم.

ساعت حدوداً ۲ و نیم بود که خواهرم با دخترش اومدن.وقتی دلیل یهویی اومدنشو ازش سوال کردیم،گفت دخترم گیر داد بریم شمال منم چاره ای جز قبول کردن نداشتم.

حالا بریم سر وقت نمایندهامون در المپیک...
دیروز سه تا از نمایندهامون مسابقه داشتن؛دوتا کشتی،یکی تکوندو.اولی حسن رحیمی بود،وقتی اومد روی تشک مشخص بود میخواد برنده شه.وقتی یک دقیقه از بازی گذشت با یه حرکت حریفشو خاک کرد و با پنج تا فیتیله پیچ ۱٠ امتیاز گرفت!در کمتر از یک دقیقه و ۳٠ثانیه موفق شد با امتیاز عالی برنده بازی بشه.

نوبت به مهدی خدابخش در تکواندو رسید.اونم تونست با یه بازی منتقی نبرد اول رو با پیروزی پشت سر بزاره.
بازی دوم رو هم برد اما در بازی سوم به یه هموطن مقیم آذربایجان خورد و باخت.و در شانس مجدد هم نتونست شرکت کنه و دستش به مدال نرسید.

نماینده ی سوم حسن یزدانی بود.با چندتا فن امنیازاشو برد بالا و شروع کرد به فیتیله پیچ کردن حریف،با اولین فیتیله امتیازش به ۱٠ رسید و داور سوت پایان مسابقه رو زد.اما یزدانی ول کن نبودو چندتا دیگه فیتیله پیچش کرد تا خیالش راحت شه!در یک دقیقه و پنج ثانیه تونست این مسابقه رو برنده شه!.
خوشبختانه یزدانی باقی مسابقه‌هاهم موفق شد به خوبی پشت سر بزاره و اولین کشتی گیری باشه که به فینال رسیده.

حسن رحیمی با وجود بازی‌های خوبی که انجام داد اما در بازی سوم شکست خورد و در شانس مجدد موفق شد به مدال برنز برسه.

متاسفانه فینال کشتی یزدانی رو ساعت ۲ شب گذاشته بودن.
الان که دارم این خاطره رو می‌نویسم ساعت از ۳ نیمه شب گذشته اما چون من دسترسی به تلوزیون و نت ندارم نمیدونم چه خبر شده.
اتفاقات فینال و ماجراهای فردا رو فردا شب مینویسم.

ببخشید اگه متنم طولانی شد....بدرود.

نظرات  (۵)

۳۰ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۲۰ مجله ویترینو
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
خیلی هم عالی
شمام هفته پرنشاطی داشته باشید
پاسخ:
ممنون همچنین
+++
پاسخ:
:))))
کلا من گزارش المپیک رو ازین وبلاگ میخونم :)
ممنون!
پاسخ:
ممنون از حضور سبزتون.
خوشحالم که اطلاع رسانیم مورد قبول شما بوده:)
نشات=نشاط 
پاسخ:
شما خیلی زرنگیا:))))
ممنون از تذکرت

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی